loading...
lord darkness
keyvan بازدید : 42 پنجشنبه 05 تیر 1393 نظرات (0)

قرن ها بعد، آدام ( نامی که بجای هیولای فرانکشتاین بر روی او گذاشته شده ) همچنان بی آنکه هدف مشخصی داشته باشد متوجه می شود که رئیس گروه اهریمن ها به نام نابریوس ( بیلی نای ) که اجساد را جمع کرده و به امید زنده کردن آنان بر روی آنها آزمایش می کند، گروهی از اهریمنان را به رهبری زوریل ، به سراغ کلیسای جناح دشمن یعنی گارگویل ها فرستاده تا وی را زنده دستگیر کرده و نزد او بیاورند تا نابریوس بتواند به راز جاودانگی پی ببرد اما...

آثار ضعیف بسیار زیادی تا به امروز با عنوان « فرانکشتاین » منتشر شده اند که هیچکدام نتوانسته اند حق مطلب را درباره داستان جذاب مری شلی ادا کhttp://moviemag.ir/images/phocagallery/9016/i_Frankenstein/thumbs/phoca_thumb_l_1.jpgنند. اما « من ، فرانکشتاین » یک تفاوت مهم با دیگر آثار " فرانکشتاینی " دارد و آن این است که اینبار فیلم از بودجه ای هنگفت برخوردار بوده که انتظارات را از این ساخته بالاتر می برد. با اینحال متاسفانه « من ، فرانکشتاین » بار دیگر طلسم ناموفق بودن این داستان قدیمی را در سینما، حتی با بودجه هنگفتی که برایش هزینه شده ، تکرار کرده است.

« من ، فرانکشتاین » در بخش روایت داستان مملوء از اشتباهات و کلیشه هاست و حتی تغییراتی که در هسته اصلی داستان هم ایجاد شده باعث نمی شود تا « من ، فرانکشتاین » جذاب باشد. شخصیت اصلی فیلم که در واقع یک هیولای بی مغز در رمان مری شلی بود، در اینجا تفاوت های زیادی با نسخه اصلی دارد. اینبار این هیولا فکر میکند، دوست می شود، صحبت میکند و بدش هم نمی آید که یک رابطه ای را آغاز کند! در واقع هیولای فرانکشتاین با تغییرات ریز و درشتی که در « من ، فرانکشتاین » با آن مواجه شده علناً شباهتی به هیولای آشنای همیشگی ندارد و می توان تنها شباهت میان آنها را در نام و گذشته شان به حساب آورد. این هیولا که با نام آدام در این فیلم شناخته می شود و آرون اکهارت نقش آن را ایفا میکند، هیچ دلیل واضحی برای همراه شدن تماشاگر با خودش ارائه نمی کند و به وضوح می توان به این موضوع پی برد که سازندگان قصد داشته اند از هیولای فرانکشتاین با حفظ ویژگی های کلاسیک اش، یک قهرمان تازه بسازند که نتیجه کار فاجعه بار بوده است. آدام در این فیلم نه به هیولای فرانکشتاین شباهت دارد و نه به یک قهرمان مدرن سینمای اکشن و نتیجه این شhttp://moviemag.ir/images/phocagallery/9016/i_Frankenstein/thumbs/phoca_thumb_l_4.jpgده که کمتر کسی قادر است به این آدم بی اعصاب و اخمو با رفتاری احمقانه، واکنش مثبتی نشان دهد و یا او را دوست داشته باشد.

در بخش دیگر فیلمنامه با ما دو دسته خیر و شر مواجه هستیم که جنگ کلاسیکی را در فیلم آغاز کرده اند که این جنگ بی روح تر از آن است که بتواند تماشاگر پر توقع امروز سینما را راضی کند. هیولاهای « من ، فرانکشتاین » در خوشبینانه ترین حالت ممکن یک بازسازی ضعیف از « ون هلسینگ » هستند که با جلوه های ویژه بسیار ضعیف و CGI بی کیفیت ، در پرده نقره ای به نمایش درآمده اند و کفر مخاطب حرفه ای سینما را در می آورد!

استوارت بیتی که تنها فیلم کارنامه هنری اش در مقام کارگردان به نام « فردا، زمانی که جنگ شروع بشه » یک اثر اکشن حماقت آمیز و عجیب در سال 2010 بود، در « من ، فرانکشتاین » ثابت کرده که هنوز هم به درستی این موضوع را درک نکرده که برای ساخت یک اثر اکشن که عنوان " فانتزی " را هم به دوش می کشد، نیازمند درک دنیای فانتزی و ترسیم شخصیت هایی جذاب است و نه استفاده از فرمول های کلیشه ای شکست خورده که پیش از این در اثاری همچون « ون هلسینگ » بکار گرفته شده بود.http://moviemag.ir/images/phocagallery/9016/i_Frankenstein/thumbs/phoca_thumb_l_5.jpg

اکشن و جلوه های ویژه « من ، فرانکشتاین » هماهنگ با جریان فیلمنامه، ضعیف و بی رمق هستند. یکی از اشکالات فیلم این است که اغلب مبارزات و اکشن را در تاریکی شب به جریان می اندازد ولی نور کافی برای دیدن این سکانس های پر زد و خورد توسط سازنده های جلوه های ویژه برای تماشاگران تعیبه نشده است! بخش 3 بعدی فیلم نیز علی رغم تاخیرهایی که فیلم به بهانه آن خورد، راضی کننده نیست و « من و فرانکشتاین » در رده آثاری قرار میگیرد که چشمان مخاطب را هنگام 3 بعدی تماشا کردن فیلم دچار مشکل میکند. کیفیت گرافیکی اهریمن های فیلم هم همانطور که قبلاً اشاره کردم، چنگی به دل نمی زند.

بازی در نقش آدام مسلما یک نقطه تاریک در کارنامه هنری آرون اکهارت است. بازیگری که با بازی در « شوالیه تاریکی » نولان، توانسته بود تحسین منتقدان را برانگیزد اما در این اقتباس ضعیف نشانی از آن بازیگر تحسین شده ندارد. پرداخت بسیار بد شخصیت آدام و رفتارهای پرخاشگرانه اغراق شده اش و همچنین رابطه بی منطق اش با ترا ، سبب شده اکهارت در « من ، فرانکشتاین » یک شکست خورده کامل باشد. بیل نای در نقش رهبر اهریمن ها در فیلم که بی شباهت به وال استریتی های فیلم « گرگ وال استریت » و البته لارنس فیشبورن در سری « ماتریکس » نیست، یکی دیگر از شخصیت های ضعیف داستان است که رفتار و کردارش نه تماشاگر را هیجان زده می کند و نه باعث عصبانی شدن اش می شود! در واقع نقش بیل نای در « من ، فرانکشتاین » بhttp://moviemag.ir/images/phocagallery/9016/i_Frankenstein/thumbs/phoca_thumb_l_7.jpgه حدی خنثی است که مخاطب هیچ عکس العملی در قبال شخصیت او نشان نمی دهد!

« من ، فرانکشتاین » از هر حیث یک اثر ضعیف سینمایی است. فیلمنامه پُر از حفره و دیالوگ ها و تکه پرانی های این فیلم به حدی آزار دهنده هستند که به پایان رساندن این داستان را واقعاً برای مخاطب مشکل میکند. به این فیلمنامه و روایت ضعیف داستان باید کیفیت پائین جلوه های ویژه و لحظات اکشن بی رمق فیلم را هم اضافه کنیم که فستیوال اشتباهات پر شمار استوارت بتی در ساخت « من ، فرانکشتاین » را تکمیل می کند. از پایان بندی « من ، فرانکشتاین » به نظر می رسد که سازندگان خیال به جریان انداختن یک اثر دنباله ای را در سر می پرورانده اند اما بهتر هست پیش از ساخت دنباله ای بر این فستیوال اشتباه فیلمسازی ، تغییر و تحولی بنیادی در محتوای آن ایجاد نمایند.


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    به من و سایتم امتیاز بدهید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 44
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 44
  • بازدید ماه : 97
  • بازدید سال : 391
  • بازدید کلی : 6,815